English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6758 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ship to shore U حرکت از دریا به ساحل عملیات پیاده کردن افراد ازدریا به ساحل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
shore to shore movement U عملیات و حرکت مستقیم از یک ساحل به ساحل دیگر
disembarkation U به ساحل پیاده کردن پیاده شدن از هواپیمایا ناو
landing schedule U برنامه پیاده شدن به ساحل برنامه عملیات اب خاکی برنامه فرود
beach marker U علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
shores U ساحل دریا
seashore U ساحل دریا
seashores U ساحل دریا
seacoast U ساحل دریا
shore U ساحل دریا
sea coast U ساحل دریا
seebreeze U باد از دریا به ساحل
shelf U سراشیب ساحل دریا
landing beach U ساحل پیاده شدن
shoring U پیاده شدن در ساحل
foreshore U لبه جلوی ساحل دریا
foreshores U لبه جلوی ساحل دریا
landing attack U تک همراه با پیاده شدن به ساحل
landing forces U نیروها پیاده شونده به ساحل
onshore U روی ساحل متوجه بطرف ساحل
offshore U دور از ساحل قسمت ساحلی دریا
alighting area U نقطه پیاده شدن خودروها به ساحل
landing U پیاده شدن به ساحل فرود هواپیما
landings U پیاده شدن به ساحل فرود هواپیما
landing attack U تک فرود یا پیاده شدن به ساحل با کشتی یاهواپیما
landing party U گروه پیاده شونده به ساحل تیم فرود
barrier light U نورافکن ساحل دریا برای پیداکردن مسیر کشتی
inshore U بطرف ساحل جلو ساحل
tac log group U گروه رابط نیروهای پیاده شونده به ساحل در روی ناوهای اب خاکی
touchdown U درعملیات اب خاکی پیاده شدن اولین گروههای موج هجومی در ساحل
touchdowns U درعملیات اب خاکی پیاده شدن اولین گروههای موج هجومی در ساحل
landing group U گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
transfer area U در عملیات اب خاکی منطقه نقل و انتقال نیروها ازناوچه ها به ساحل
naval landing party U تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
landing approach U مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
landing area U منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
enroute personnel U افراد پیوسته به یکان حین حرکت برای عملیات
left slide U حرکت موج سوار روی موج بسمت چپ روبرو ساحل
army landing forces U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
approach lane U مسیر نزدیک شدن به ساحل خطوط نزدیک شدن به ساحل
mooring U نقطه مهار کردن قایق به ساحل
mooring line U طناب برای مهار کردن قایق به ساحل
ashore U به ساحل
beach U ساحل
littoral U ساحل
shore U ساحل
shores U ساحل
banks U ساحل
causey U ساحل
coast U ساحل
coasts U ساحل
beached U ساحل
landside U ساحل
beaches U ساحل
rivage U ساحل
brae U ساحل
bank U ساحل
sea shore U ساحل
stethe U ساحل رودخانه
shore U کرانه ساحل
coastwards U بطرف ساحل
attack group U گروه تک به ساحل
river bank U ساحل رودخانه
coast guardsman U ساحل بان
land combat U نبرد در ساحل
coastward U درامتداد ساحل
river banks U ساحل رودخانه
inshore U به طرف ساحل
onshore U واقع در ساحل
offshore U دور از ساحل
coastwise U درطول ساحل
coastwards U درامتداد ساحل
coastward U بطرف ساحل
in- U نزدیک ساحل
in U نزدیک ساحل
shores U کرانه ساحل
shore duty U خدمت ساحل
backshore U ساحل جزرو مد
backshore beach U ساحل جزرو مد
on shore U روی ساحل
hard beach U ساحل مستحکم
basegram U پیام از ساحل
beaches U زدن به ساحل
beach U زدن به ساحل
beach U ساحل شنی
river line U خط ساحل رودخانه
beach party U تیم ساحل
beached U زدن به ساحل
beached U ساحل شنی
beaches U ساحل شنی
sandbanks U ساحل شنی
near shore U نزدیک به ساحل
shoreline U خط ساحل یا خط ساحلی
bank revetment U پوشش ساحل
shorelines U خط ساحل یا خط ساحلی
bankside U شیب ساحل
riparian U ساحل رودخانه زی
bank protection U ساحل داری
low lander U ساحل نشین
coral reef U ساحل مرجانی
sandbank U ساحل شنی
back beach U ساحل جزرو مد
offshore U از جانب ساحل
retracts U دور شدن از ساحل
waterside U متعلق به کناردریا ساحل
the waves beats or the shore U امواج به ساحل می کوبد
roadstead U لنگرگاه دور از ساحل
bank line U نخ ماهیگیری وصل به ساحل
riverain U ساکن ساحل رودخانه
hinterlands U زمین پشت ساحل
coast defence U سازمان پدافنداز ساحل
bank angle U زاویه شیب ساحل
bar U خور پیشرفتگی اب به ساحل
the wares beat the shore U خوردن امواج به ساحل
Ivory Coast U کشور ساحل عاج
bars U خور پیشرفتگی اب به ساحل
hinterland U زمین پشت ساحل
retracting U دور شدن از ساحل
coast in point U نقطه ورود به ساحل
near bank U ساحل نزدیک رودخانه
lee shore U ساحل در معرض باد
ashore U بکنار بطرف ساحل
insides U موج نزدیک ساحل
retract U دور شدن از ساحل
retracted U دور شدن از ساحل
inside U موج نزدیک ساحل
put out U از ساحل عازم شدن
to wash something ashore U بکنار ساحل شستن چیزی
to wash something up U بکنار ساحل شستن چیزی
shore break U موجهاییکه نزدیک ساحل می شکنند
beaching gear U وسایل به ساحل کشیدن ناو
banks U صخره زیرابی کم ارتفاع ساحل
debarkation net U پل تخلیه پرسنل ازکشتی به ساحل
skate boat U قایق بسته به ساحل در اغازمسابقه
cay U ساحل مرجانی یاشنی درجزیره
surf cast U قلاب اندازی از ساحل در موج
bank U صخره زیرابی کم ارتفاع ساحل
coasting U کشتی رانی در طول ساحل
offshore winds U بادخشکی بادهای دور از ساحل
council of entent U ساحل عاج نیجریه و ولتای علیا
liberty man U ملوانی که اجازه دارد به ساحل برود
shore duty U ماموریت کار در ساحل یاپایگاه خودی
point break U موجهاییکه با زاویه به ساحل نزدیک می شوند
beachhead U پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل
coast in point U نقطه نزدیک شدن کشتی به ساحل
straight off U مستقیما درجلو موج روبه ساحل
barrier reef U صخره مرجانی که تقریباموازی ساحل است
beachheads U پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل
dune U خاکریز یاتپه شنی ساحل که بادانها را جابجامیکند
soups U موج شکسته کف دار که بسرعت به ساحل می رسد
wharf U لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
wharfs U لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
wharves U لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
jolly boat U قایق بار کشی از کشتی به ساحل و بعکس
coastal refraction U تغییر جهت امواج رادیویی در برخورد به ساحل
approach line U خط نزدیک شدن به ساحل خط تقرب به دشمن خط مسیرفرود
soup U موج شکسته کف دار که بسرعت به ساحل می رسد
camp-shedding U [پایه ها و تخته های روی ساحل رودخانه]
painter U طناب کوتاه وصل به قایق برای بستن به ساحل
scylla U صخرهای در ساحل ایتالیاروبروی گرداب معروف به "شاریبدیس " در سیسیل
bollard U تیر عمودی ساحل برای بستن قایق منقاری
painters U طناب کوتاه وصل به قایق برای بستن به ساحل
hard-up U جاده شیب دارکه ازمیان پیش ساحل بگذرد
bank protection U حفافت ساحل رودخانه درمقابل تخریبهای ناشی ازجریان
bollards U تیر عمودی ساحل برای بستن قایق منقاری
hard up U جاده شیب دارکه ازمیان پیش ساحل بگذرد
transfer berth U دوبه یا سکوی نقل و انتقال نیروها به ساحل از ناوچههای اب خاکی
secondary landing U منطقه پیاده شدن فرعی برای پشتیبانی از عملیات پیاده شدن اصلی
mooring penant U طناب کوتاه وصل به گوی شناور برای بستن قایق به ساحل
stand out U حرکت کردن ناو به سمت دریا
zouave U یکی از افراد پیاده نظام فرانسوی در الجزایر
arrow head U پیکان نشان دهنده محل پیاده شدن افراد
cabotage U کشتیرانی و حمل کالا از یک بندر به بندر دیگر بدون دورشدن از ساحل
catch U مانوردادن روی موج و رانده شدن موج سواربطرف ساحل
hard beach U قسمت مستحکم ساحل یا اسکله اسکله روسازی شده
piloting U ناوبری در کنار ساحل ناوبری ساحلی و رودخانهای
beach party U گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
characterization U مجسم کردن افراد ذکر خصوصیات افراد
intransit strenth U افراد در حال حرکت یا انتقال
cabotage U کشتیرانی از یک بندر به بندر دیگردرامتداد ساحل
sailed U کشتیرانی کردن بادبان برافراشتن بادبان حرکت در روی جاده یا دریا
sailings U کشتیرانی کردن بادبان برافراشتن بادبان حرکت در روی جاده یا دریا
sail U کشتیرانی کردن بادبان برافراشتن بادبان حرکت در روی جاده یا دریا
riverain U کرانه نشین ساحل نشین
riverine U داخل رودخانهای یا ساحل رودخانهای
attack force U نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
inshore U نزدیک کرانه نزدیک ساحل
chalk troops U سری افراد یا یکانهایی که بایستی با یک سریال هوایی حرکت کنند
sound velocity U سرعت حرکت صوت در اب دریا
coastal convoy U ستونهای حمل و نقل ساحلی ستونهای حمل بار از کشتی به ساحل
to sail a sea U باکشتی عبورکردن ازدریا
feints U حرکت فریبنده عملیات دروغین
feinting U حرکت فریبنده عملیات دروغین
feinted U حرکت فریبنده عملیات دروغین
feint U حرکت فریبنده عملیات دروغین
detrain U از قطار پیاده شدن یا پیاده کردن
overhauling U پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhaul U پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauled U پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauls U پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
continental shelf U مقداری از خاک زیر اب دریا که از حاشیه ابهای ساحلی یک کشورشروع و به خطی که از ان اولین شیب تند قعر دریا اغاز میشود و ارتفاع ان باید بایداز سطح دریا 002 متر باشدختم میشود
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1some services are not in full force
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com